شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۱۲ ب.ظ
دوست جان و تمام دنیا
من از تمام دنیا خواستم حالم را خوب کند لطفا. تمام دنیا نشسته بود رو به روی تلویزیون و داشت سریال مورد علاقه ی جوانی هایش را تماشا میکرد و پشمک می خورد. گفتم یک دقیقه وقتت را به من می دهی دنیا جان؟ می شود حالم را خوب کنی لطفا؟ بعد یک طور عجیب غریبی برگشت زل زد توی چشم های من، همینطور که داشت به من نگاه می کرد از توی نگاهش خواندم " پاشو برو بچه جان. چندبار بگم که خودت باید بخوای. خودت. فهمیدی؟ "
و من؟ راه افتادم که بروم خودم بخواهم. راست می گفت حالا دارد بهتر میشود حالم...
از : دوست جان :))
۹۴/۰۲/۲۶