دوستائی ک فکرشم نمیکردم
با دلبر دیوانه بگویید بیاید!
دیوانه چو دیوانه ببیند
خوشش آید
:: خیام
کی فکرشو میکرد یه روزی ازم دعوت بشه به مهمانی کسی ک باعث شد سالها زندگی من طور دیکه بگذره و من برم و تو یه جلسه ای پیشنهاد این کار بشه ... هوم؟ 17 ساله قربان ...17سال از عمر 20ساله ی من ... 17سال ک من رو اندازه یک نسل عقب کشید ... بااین همه انرژی الان میدونی باید چ میکردم قربان؟ میدونی باید چه می شد؟ وقتی می شینی و از درد میگی فقط یک بیت دارم :
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بی درد ندانی که چه دردیست
بگذریم از همه این ها
امروز تو جلسه شما جنابِ مسئول خانِ گرامی ، این دوست بهترین اتفاق ممکن بود
یک دوست دوست داشتنی
و یه دنیا حس مشترک
+دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
* راستی شمائی که اسم کوچیکت رو نرو (انگلیسی اعصاب) این جانب هست و هنوز تلاشی برای کشف فامیلیت ندارم ، می ارزه کاری که میکنی؟ هوم؟ مثلا اگر هم نتیجه داد بعد من باید برای جبران چکار کنم آیا ؟
+پاشو برو مشقاتو بنویس خب ... عه